گفـــــت...
داشـــــت!!!
هی تلاتم فعــل های گذشته...
هی فراموشی...
هـــــــی فراموشـــــــــی!
نگاه به زمان های رفته ای که گذرش را از دفتر زندگیم لمس نکردم!
لحظـه هایم عجیــب بوی وهم می دهند!
و همه چیز انگار
از هزار توی زمان
سوهان می کشند به بلندای عمر کوتاه من!
واژه ها هم انگار
پنهان شده اند پشت زوایای مه گرفته ی اندیشه ی نامنظمم...
احساسم این روزها
مثل حس کشیدن ناخن است روی شیشه!
پ.ن تکراری: سرمشلـــــــــوغه
پ.ن۲: وبلاگ خاطره هامو به روز کردم... http://life-scene.blogfa.com/
رمزیش کردم البته، هرکی می خواد بخونه یه کام خصوصی همینجا یا اونجا بذاره که رمزو بهش بدم..
رمز یکیه تغییرش نمی دم هیچوقت...
مهم نوشت : کسی از ندا خبری داره؟؟؟
ندا کجایییییییییییییی؟
نگرانتیم همه..ما رو بی خبر نذاری یه وقت
...
پ.ن۳: دوستون دارم....
بهتون سر میزنم