میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

۲۹
مرداد
:)
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۲۴
مرداد
بنویسید زنی مرد که زنبیل نداشت پسری زیر زمین بود پدر بیل نداشت بنویسید که با عطر وضو آوردند نعش دلدار مرا لای پتو آوردند زلفها گرچه پر از خاک و لبش گرچه کبود "دوش می‌آمد و رخساره بر افروخته بود" خوب داند که به این سینه چه ها می گذرد هر که از کوچه معشوقه ما می گذرد بنویسید غم و خشت و تگرگ آمده بود از در و پنجره‌ها ضجه‌ی مرگ آمده بود پ.ن1: قسمتی از شعر حامد عسگری/ برای زلزله بم... پ.ن2: متاسفم برای رسانه ی میلی  و همه ی م.س.ئ.و.ل.ی.ن  که عملا" هیچ نکردند! پ.ن3:کاری نمیشه کرد، جز دعا... گروههای خونی منفی ،،،  کمک شمارو نیاز دارن :( پ.ن4:بخونید : برخیز ای مهربان بیزارم از وفای تو لعنت به این آوار پ.ن5:  به دلیلِ خراب شدنِ سرور لطفا آدرسِ وبلاگ یاس وحشی را در لینک هایتان ازyaasevahshi.ir به  yaasevahshi.blogsky.com تغییر بدین  پ.ن6: هموطنم, تسلیت برای این  بلای طبیعی, و همه ی اتفاقات غیرطبیعی دردناک بعدش . . . پ.ن7: یا رب از ابر هدایت برسان بارانی ،،، پیش تر زانکه چو گردی ز میان برخیزم...
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۸
مرداد
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۰
مرداد

قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.

قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید،

که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید. :)



       



منبع 


,,
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۰۸
مرداد
پروردگارا. . . عجیب است! تمام ٍ رودخانه ها جای پای تو را شسته است! جنگل پوشانده است! بیابان خشکیده است . . . ! با این همه ،  قرار ٍ ما برای صرف ٍ افطار ٍ امروز پا برجاست ! نان ٍ داغ و سبزی های تازه، پای من؛ بوی ابر ،   بال جبرئیل و چشم های با نگاه ٍ مستقیم ، پای تو ! ""شهاب نادری مقدم"" پ.ن / دانلود دکلمه با صدای "طوفان مهردادیان" =>     قرار افطار پ.ن// آهنگ وبلاگم تا آخر ماه رمضون همین دکلمه س :)) پ.ن///  گفت و گوی آدم/خدا/جبرئیل. یه متن خیلی خاصه. هم خود ٍ متن و هم اجراشو دوست دارم. بازم اجرا طوفان مهردادیان/نویسنده شهاب نادری اگه دوست داشتین  دانلود   کنید ! :) متنش توی ادامه ی مطلب :: پروردگارا. . . عجیب است! تمام ٍ رودخانه ها جای پای تو را شسته است! جنگل پوشانده است! بیابان خشکیده است . . . ! با این همه ،  قرار ٍ ما برای صرف ٍ افطار ٍ امروز پا برجاست ! نان ٍ داغ و سبزی های تازه، پای من؛ بوی ابر ،   بال جبرئیل و چشم های با نگاه ٍ مستقیم ، پای تو ! ""شهاب نادری مقدم"" پ.ن / دانلود دکلمه با صدای "طوفان مهردادیان" =>     قرار افطار پ.ن// آهنگ وبلاگم تا آخر ماه رمضون همین دکلمه س :)) پ.ن///  گفت و گوی آدم/خدا/جبرئیل. یه متن خیلی خاصه. هم خود ٍ متن و هم اجراشو دوست دارم. بازم اجرا طوفان مهردادیان/نویسنده شهاب نادری اگه دوست داشتین  دانلود   کنید ! :) متنش : گفت و گوی آدم/خدا/جبرئیل ! آدم: - میوه های ممنوع را من خوردم ! دو ساعت مانده به غروب جمعه . . . اما دیگر به گفتگوی تو اغوا نمی شوم شیطان! جبرییل: -اغوا نمی شود شیطان ! شیطان: -یک بار به فرمان بوده ای،هبوط کرده ای ،آدم شده ای حالا ! روی زمینی حالا ! جبرییل: بوده ای...شده ای آدم... پیــشترها که پایت به زمین نبود آدم. . . آدم ! آدم: - من... من درک روشنی از حال حاضر تو دارم !  با این حال ،  خوب  نمی شناسمت شیطان ! گوش کن! دارم با شکل ٍ دهان خودم با تو حرف میزنم،حدودا 5یا6 بامداد است واتفاقا" جهان همین دهان من است  ! و آخرین قاره ی این جهان پیر من هستم! گوش کن شیطان! گوش کن شیطان !  گوش کن ! هرچند اوقاتی بود که به حرف تو بودم که اینجایم اکنون ! اما نهایتا پس از هر انجمادی در ذات کوهستان ، از میان ابروهاش آفتاب بیرون می زند! 4یا 5 بامداد ، آنی مانده به پایانی ترین روز کائنات هم ،  چای نمی نوشم با تو شیطان !! شیطان: -یادت می آورم آدم ! بازخوانی روایتی دیگر از رنگ های آبی را یادت می آورم. آدم: -  دو ساعت مانده به غروب جمعه میوه های ممنوع را من خورده ام. شیطان: - گریان به ناخن هایت نگاه کن ! آدم: -پرورده  ما  را !  ملامتی بر من است!  بگو!خلاصم کن!که شرم در پیشانیم می دود و برگ های انجیر بوی التهاب می دهد برام... خدا : -وای بر سرزمینی که از او ساختمت          وای بر شاخه ای که آشنای دست هایت شد          وای بر ماکولی که در گلوی تو رفت !          هی نگفتم نخور؟!          نگفتم که شیطان برادر تو نیست؟! آدم: اما من...خدایا کسان دیگر هم بودند ! کسی شبیه دنده ی چپم !!،مار،طاووس،شیطان،من...خدایا! خدا: گول خورده ای آدم...گول خورده ای آدم...          رانده از سفره های بهشتی          به هرچه زمین سخت !          که آرام آبی در گلویت...نه...نمی شود          و اما بعد،پاهات را میگیرم مار،که آشنای خاک شود تنت          پس پات زشت میکنم طاووس  ! که زیبایی تلخ شود به کامت حالا درختی پیر حرفی شبیه کاج چیزی شبیه سدر نام کسی شبیه آدم را زمزمه می کند ، شب و در دستان هر ناخدای پیری ریگ هم بوی نهنگ می دهد . . .    یاد آوری . . .
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۰۵
مرداد

 

 

عشق  ٍ ما ،

در نقطه ی اوج تضاد،

 

به هنگام آمیزش کویر و باران زاده شد. . .

مثل صمیمیتی جاری در هوا ،

به پاکی بوی نم خاک . . .

 

پ.ن/ داستان ٍ  هفت قسمتی ، "آپارتمان" رو از دست ندید! =>>   http://yaasevahshi.ir/

پ.ن / /  اگه دوست داشتید به باشگاه داستان سر بزنید از جمعه،یه رمانو توش شروع می کنم

http://clubstory.mihanblog.com/

پ.ن / / /  دلم تنگ شده بود


,,,,
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)