میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

یلدا را بهانه کنیم

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۸۹، ۱۱:۳۵ ق.ظ
سلام نمیخوام در مورد تاریخچه شب یلدا و یا اینکه قدیما توی این شب چه رسمی داشتن، چی می خوردن و چی کار میکردن و ... صحبت کنم. درسته اینها در جای خودش محترمه و آیینیه که از اجدادمون بهمون رسیده اما چیزاییه که ما باهاشون بزرگ شدیم و هرسال هم توی رادیو و تلویزیون در موردشون شنیدیم.  من می خوام در مورد آدمایی صحبت کنم که فراموش شدن. شب یلدا از راه رسید و همه در فکر خرید میوه و آجیل و قرمزی هندونه  شون و... هستن و یا برنامه ریزی میکنن این شب رو چطوری بگذرونن. اما آیا هیچکدوممون به این فکر کردیم که خیلی از آدما که شب ها زیر پل ها یا جاهای دیگه شهرا می خوابن روز و شبهای سال واسشون معنی ای جز گرفتاری و درد و مشکل نداره؟ فکر کردیم اون بچه ای که سر چهار راه با کلی اصرار و التماس یه شاخه گل یا یه دونه آدامس و شکلات بهمون میفروشه. عید و یلدا و تابستون و... واسش معنی نداره؟ چرا هیچ کدوممون به فکرشون نیستیم؟ چرا وقتی مشکل بزرگی مثل این توی جامعه ی ما وجود داره، راحت از کنارش رد میشیم و خودمون رو به بی خیالی میزنیم. اینکه کسی به اتفاقاتی که دور و برمون می افته توجه نداره، نمیتونه دلیلی باشه که ما هم بهشون توجهی نکنیم. تمام آدمایی که جایی واسه زندگی و یا چیزی برای خوردن ندارن هم ایرانی هستن و یلدا شب ایرانی هاست. چیزیه که میراث ماست. چرا ما نمیتونیم یلدا مون رو باهاشون قسمت کنیم؟ بیاین یلدا رو بهونه کنیم و کم یا زیاد ، هرچقدر که میتونیم به آدمای دور و برمون کمک کنیم. ببینیمشون و دستشونو بگیریم. سخته اما شدنیه، کارای کوچیک ماست که با هم تبدیل به دریا میشه. بیاین یلدا رو بهونه کنیم و از همین امروز شروع کنیم. حتی با دادن یه دونه سیب دست بچه 7-8 ساله ای که می خواد با التماس بهمون فال حافظ بفروشه.
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)