میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۰
اسفند

"این نوشته خطاب به شخص خاصی نیست خطاب به گروه بزرگی از زنهای جامعه ی ماست... "

اگه صبح تا شب دستمال دستته و داری میز و شیشه و آینه پاک میکنی!این افتخار نیست!

اگه شب تا تک تک سرامیکای آشپزخونه رو نسابی،خوابت نمیبره!این افتخار نیست!

اگه تا حالا نیم ساعت هم ظرف نشسته توی سینکتون نمونده و فوری بهشون حمله ور شدی و شستیشون، این یک پیروزی و موفقیت نیست!

اگه هر روز صبح زود پا شدی و همه جا رو تمیز کردی و سفره چیدی ک وقتی  بقیه بیدار شدن همیشه صبحانه آماده باشه ، افتخار نیس!

اگه فقط تو زندگیت پختی و دوختی و شستی این افتخار نیست!

وقتی دستتو ب کمرت میزنی و میگی از زنایی که میرن یه شیشه کوچیک مربا میخرن بدم میاد چون تنبلن! تو ظالم تر از همه ی ظالمین جهان هستی..

زن بودن به برق زدن کابینتا، غذای روی اجاق گاز و کلوچه های برنجی توی فر نیست!

زن بودن ب خط اتوی شلوار و تمیزی پشت یقه ی مرد نیس...

بپذیر که جارو زدن ، تمیز بودن استکانا ، آشپزی و شیرینی پزی و دوخت و دوز جزو هنرها نیست!!!!

تو زنی. زن بودنت رو با خدمتکار خونه بودن تفکیک کن!
کاری کن که وقتی یه روز خونه رو تمیز کردی ، همه ی اعضای خونه ازت قدردانی و تشکر کنن! به عنوان یک لطف! نه اینکه وقتی یک روز خونه نامرتب بود، همه سرزنشت کنن به عنوان سستی در انجام وظیفه!

زن باش ... عاشق باش ... لطیف باش .... کارهایی که دوست داری انجام بدهف نفس بکش!

شب ها بخواب بدون اینکه فکر کنی ظرف های شام که توی سینک مونده روی دوش توئه!

بشین و کتاب بخون ، بدون اینکه فکر کنی گرد وخاک روی کمدها تقصیر توئه !

مهربان باش ، باهوش باش... خدمتکار خونه نباش! بانوی خونه باش!

اگه تونستی به 6تا بچه ات یاد بدی ک کینه جو نباشن خیلی مهمتر از 10 کیلو مرباییه که هر سآل میپزی...

اگه یاد بگیری چطوری با گوشه و کنایه هات دل کسی رو نشکنی،خیلی بیشتر به یک بانو شبیهی تا وقتی در حال تمیز کردن روی اجاق گاز هستی ...

تو زن... بانوی محترم...

بدون که کدبانو لقب بیخودیه ک روت گذاشتن که بهت ستم کنن و تو چنان این لقب رو میپرستی که با همین به هم جنسای خودت ظلم میکنی!

با غرغر کردن وقتی یه زنو میبینی ک داره پیاز سرخ شده و سبزی خرد شده آماده میخره... با نگاهای دزدکی و پر از کنایه به سینک پر از ظرف خونه ای که سرزده واردش شدی! با حرفای نیش دار و نصیحت گر راجع به پخت برنج کته که شفته هم نشه!!!

تو ظالم تری وقتی که پشت سر زنی ک بچه شو میذاره مهدکودک یا تخت خوابشو مرتب نمیکنه حرف میزنی...

تو ظالم ترین انسان روی زمین هستی که عقیده داری وظیفه ی همجنس توئه که بشوره، بپزه و بدوزه و همه ی وظایف خونه ای که چندین آدم توش زندگی میکنن رو به دوش بکشه...

سبک شو... فکر کن ... نفس بکش

همه ی این کارهایی که به دخترت وعروست گوشزد میکنی ، خودت انجام دادی و میدی واز مادرت ، مادربزرگت، مادربزرگش ، مادربزرگش و......... بهت دیکته شده ، به عنوان وظیفه، هیچ ربطی به تو نداره!

چرا نباید بفهمی که اگه یه روز چای تازه دم جلوی مرد زندگیت گذاشتی ، این یه لطفه و بار دیگه نوبت اونه!

تو ظالم ترین انسان روی زمینی ...چون به کسایی مثل خودت ستم میکنی ، با گوشه و کنایه و چشم و ابرو انداختن و غیبت راجع به انجام ندادن کارهایی که خودت فکر میکنی وظیفس ! در صورتی که نیست

بانو... تا وقتی خودت به خودت ستم میکنی ، تو ستمگر ترینی و شک نکن که تا این ظلم رو خودت متوقف نکنی ، مردها این کار رو نمیکنن!

 

"این نوشته خطاب به شخص خاصی نیست خطاب به گروه بزرگی از زنهای جامعه ی ماست... "

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۸
اسفند


بدم میاد از این اساتیدی که فک میکنن ما باید تمام تعطیلات عیدمونو جلوی کامپیوتر پای پروژه ها یا درون کوهی از کاغذهای طراحی و یا توی کتابخونه بگذرونیم

چقد برای این دو هفته عید کارای مسخره دارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم

مجبورم لپ تاپ وقلم نوری و کلی کاغذ و دوربین و... و... و.. بار کنم با خودم ببرمممم

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۷
اسفند
امیدوارم باد بیااد و کلی پول برام بیاره :-D اصلا هم مهم نیست دوباره زود ببرنش یا نه :-P
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۵
اسفند

از وقتی اومدم شیراز، هر دو سه ماه یک بار، چن تا از دوستام ، اسمس میدن ک بی معرفت کجایی و خبری ازت نیست و فلان ولی ب نظر من ک بی مععرفت بودن امریست دو طرفه. والا.خب اگه من زنگ نزدم تو هم نزدی... پس مساوی هستیم و جای گله نیست B-)

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۴
اسفند


چرا اونهایی ک از خواب بدشون میاد نمیذارن اونهایی که از خواب خوششون میاد، راحت بخوابن؟ 

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۴
اسفند

قدرنشناسی بزرگ ترین ظلم جهان است . 

نظرشخصی غیرقابل تغییر 

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۱۲
اسفند

اسفند که میشه خیابونا و مغازه ها پر از آدم میشه ،

همه جا شلوغ تر از همیشه...

ولی توی دنیای وبلاگی دقیقا برعکسه...

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۰۸
اسفند

دارم تایپ میکنم ولی اصلا نمی دونم که چی میخوام بنویسم و یا اصلا میخوام تاییدش کنم یا نه؟

پر از روزمرگی هایی شدم که ازش متنفر بودم.

پر از خرید پارچه و لباس برای مهمونی های خانوادگی و پر از سیب زمینی خلال کردن و انداختن ملحفه ها توی ماشین لباسشویی! پر از شنیدن حرف های خاله زنکی و فکر های خاله زنکی ! 

با دانشگاه رفتن، گشتن توی خیابون و کتاب خوندن و دنبال کار گشتن از روزمرگی ها فرار میکنم ولی همه ی اینها هم یه جورایی جزو روزمرگیم شده ...

دلم میخواد یه مدت برم یه جایی زندگی کنم که خبری از مهمونی و دوست و موبایل و اینترنت و... نباشه 

یه خونه ی قدیمی با حیااااط بزرررررررررررررگ توی یه روستا با یه کتابخونه ی بزرگ مثل کتابخونه ی عموی خدابیامرزم که برم و کشف کنم ..

دوس دارم دم عیدی ، مغزمو هم در بیارم و با روبالشی ها بندازم توی ماشین لباسشویی...

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)
۰۶
اسفند

زن بودن چه کار سختیه! مگه نه؟ روزای مسخره ای رو دارم سپری میکنم ^_____^ یه کار خوب بهم پیشنهاد شد ک نیروی ثابت 8صب تا 2 عصر میخواس . ولی من 4روز در هفته 8 صب کلاس دارم :/ خاک تو سر برنامه ی دانشگاه :))))

پ.ن :کار مرتبط با رشته ی خیلی دوست داشتنی ای بود!!

پ.ن دوم: دوس داشتم سرمایه شو داشتم که یه دفتر یا استودیو بزنم و یه کارایی رو شروع کنم. ولی سرمایه ی نسبتا زیادی میخواد که وجود نداره و دوس داشتن من ، فقط یه دوست داشتن سادس . همین و بس :/

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)