میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

کودکی

يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۸۹، ۱۱:۴۲ ق.ظ
آن روز که کفش های کودکی ام کوچک شدند دانستم که به سوی فراموشی افکارم میروم با خودم گفتم؟ چه برایم خواهد ماند؟ و چگونه زمانه را تاب خواهم آورد؟ وقتی وجودم تغییر کند؟ و دلم خواست اجازه تغییر ندهم به پاکی درونم... و هر ثانیه با گذر خود رنگ دشوارتری به تصمیمم میزد... وقتی مردم شهر دیگر برایم مهربان نبودند... قانون من این بود: "لبخند بزن" وقتی دروغ ها را میفهمیدم و دروغگوهای موفق را... قانون من این بود: "صادق باش" هرچه کردم اما نتوانستم خنده های کودکی ام را نگه دارم... با این که اشک های کودکی ام هرگز مرا ترک نکردند... و تکاپوی کودکی ام را تا اموز به زور نگه داشته ام... آری وقتی که حرف راست را باید از بچه شنید! پس من چرا بچگی نکنم در عین فهم؟! وقتی دریافته ام که همه چیز جهان اسباب بازی است...
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)