میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب
نفس میکشم و عطر ِ خوشایند نم ِ خاک و لطافت هوا رو تا میتونم میدم توی ریه هام...

به مادرم که گوشه ی هال روی مبل لم داده و به پدرم  که عینک زده و کتاب میخونه نگاه میکنم و میفهمم که چقدررر زیاااد چقدررررر زیاااااااد دوستشون دارم.

به برادرم که توی همین دو سال قدش از من بلندتر شده و صداش مردونه ، وقتی با تک کت سورمه ای رنگ  مردونه اش میاد خونه و میره بیرون نگاه میکنم و میفهمم چقدر دلم براش تنگ میشه.

به یاسین پسرخالم که وقتی به دنیا اومد توی بغلم میگرفتمش و باهاش بازی میکردم نگاه میکنم که اون هم قدش از من بلندتر شده! و میفهمم زمان چقدر زود میگذره.

به پنجره ی اتاقم ، دری که از اتاق به بالکن باز میشه ، به کمد دیواری به کشوی وسایلم ، به میز تحریرم که بی استفاده مونده ، به کامپیوتری که ساعت ها پشتش مینشستم ، به بخاری کوچیک اتاقم و به پرده های حریر پنجره و به تک تک اجزای این اتاق، این خونه ، این خانواده ام ، نگاه میکنم و میفهمم چقدررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر زیاد عاااشقشوووونم

چقدرررررررررررررررررررررررررررررررررررررر  دلم براشون تنگ میشه

و بدون اونها زندگی برای من محال و بی معنیه. حتی اگه به بزرگترین آرزوهام هم برسم...

 

خدایا شکرت که اینجام 

امیدوارم روزای دانشگاهم هرچه سریعتر بگذره و برگردم توی این هوای نرم و لطیف و دوست داشتنی

،

وطنم ... زادگاهم ...

کنار عزیز ترین هام. با عزیز ترینم . . .

 

 

پی نوشت /  یک لحظه بعد از خوندن پست احساس کردم حتما باید اشاره کنم که من قدم 170 سانته و برادر و پسرخاله م یهویی خیلی بلند شدن 

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)