ژوژمان
حوصلم سر رفته،
بیشتر از 60% کارهای عملیم رو انجام ندادم و تا روز دهم و یازدهم باید تمومشون کنم!
و از جمعه همینجووری بیکار دارم میگردم و نه حوصله ی استراحت و تفریح دارم؛
نه حوصله ی انجام کارای دانشگاه!
چند روز پیش آرشیومو همینطوری رندوم باز میکردم و بعضی پستا رو میخوندم،
یکی از پستام راجع به امتحان دیفرانسیل بود و نوشته بودم دعا کنید خوب امتحان بدم
انقدر این نگرانی دبیرستانی باعث خندم شد و یادم اومد که خودم تازگیا چقدر برای بچه های 15 /16 ساله که مثلا گفتن امتحان داریم و نگران بودن توی دلم خندیدم!!
و حالا این آرشیو خوندن، بهم نشون داد که بیا! اینم خودت حالا یه کم واسه خودت هم بخند
حالا هم اومدم و دوباره دارم راجع به امتحان های دانشگاه مینویسم و برای اون امتحان دبیرستانم میخندم.
مطمئنم چیزای خیلی سخت تری توی دنیا وجود داره که بعد از مواجهه باهاشون، یه روزی این پست رو باز میکنم و برای نگرانی امروزم که راجع به انجام ندادن یه سری کارای ژوژمانه خندم میگیره
- ۹۳/۱۰/۰۷