میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

جیــغ

پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ

 

 رفته بودیم خونه ی یکی از دایی های علی ، خونه شون توی یه آپارتمانه

عادی نشسته بودیم ،

که یهو صدای جـــــــــــــــــــــیغ وحشتناک ِ یه زن اومد!

جیغ بودااا

یه لحظه هم بینش وقفه نمیفتاد..

خیلی ترسناک بود!

داییِ علی در ورودی راه پله رو باز کرد متوجه شد که آپارتمان روبه روییشونه

که با صاحب آپارتمان که یه مردیه هم سن و سالای خودش هم سلام علیک وآشنایی داره...

در میزنه ./

درو باز نمیکنن ، 

فقط صدای جیغ و نعره ی وحشتناک میومد.

اینا که میگم شاید 5 دقیقه هم نمیشه

که همه ی همسایه ها جمع شده بودن جلوی واحدشون ! 

زنگ میزنن پلیس،

تا پلیس بیاد شاید یه ربعی طول کشید ،

همینطوری صدای جیغ میومد ، دیگه زنه صداش گرفته بود

هی میگفت نه ... نه...

یا میگفت پاشو

آدم مو به تنش سیخ میشد

تا خلاصه پلیس رسید و در و زنگ و...

ظاهرا" این مردی که تنها با دخترش زندگی میکرده ، فوت کرده بود...

دخترشم دایی علی میگفت که یه 30 سالی داشت شاید.

مثل اینکه دختره میره کنار تخت پدرش که حالا دارویی بهش بده یا هرچی 

میفهمه که پدرش تکون نمیخوره...

وقتی ماجرا رو فهمیدم یخ کرده بودم اصلا

وحشتناک بود

یه دختر بدون پدر ، مادرشم که فوت کرده بود

مجرد هم بود

بدون هیچ تکیه گاهی ... طفلکی

به خودم گفتم ببین چقدر ناشکری

پدرت و مادرت صحیح و سالم توی خونه خودشون دارن زندگی میکنن

تو هم توی یه شهر دیگه دانشجویی ، تازه تنها هم نیستی ، همسرت هست ، 

اونوقت پست گذاشتی دلم برای بابام تنگ شده!

اگه خدایی نکرده خدایی نکرده جای اون دختر بیچاره بودی چیکار میکردی؟

خدا بهش صبر بده که تحمل کنه...

جیغاش تو گوشمه...

 

.خدا همه ی پدرای ِ رفته رو رحمت کنه... پدرِ علی هم همینطور / 

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)