میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

جنایــت

جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۷ ب.ظ
واقعا چه گناهی کردن اونایی که  تا آخر عمر، صاحب یه زندگی پر از بغضن مخصوصا" وقتی که توی آینه نگاه میکنن...

یا فکر کنم اصلا" دیگه نتونن توی آینه نگاه کنن...

هرشب که چشمهاشونو میبندن و میخوابن و هرصبح که چشمهاشونو باز میکنن و بیدار میشن (البته اگه چشمی داشته باشن ) اون حادثه ، اون زجر و اون صورتی که براشون مونده یادشون میاد ،

شاید یکیشون تازه رفته بوده یه خال کوچولوی گوشه ی لبشو برداشته بوده ، شاید یکیشون ابروهاشو تتو کرده بوده ، یکیشون همیشه توی آینه نگاه میکرده و به این فکر میکرده که اگه بینی شو عمل کنه چطوری میشه ، یا مثلا یکی خیلی از صورتش راضی بوده و هی از خودش عکس مینداخته میذاشته توی پروفایلش مثلا...

شاید یکیشون وقتی بخواد دختر کوچیکشو بغل کنه ، دخترش از صورتش بترسه. آره بی تعارف

از صورت زیباش که الان ترسناک شده بترسه،

شاید هرگز این جرعتو نداشته باشه که دیگه پاشو بذاره توی خیابون ، شاید از رو درهم کشیدنا و دزدیدن نگاه مردم از صورت خودش بدش بیاد...

من واقعا" نمیتونم درک کنم ، چطور کسی میتونه ، به هردلیل مزخرفی که برای من مهم نیست ، با زندگی یه زن ، یه انسان این کار رو بکنه؟

کاری که به نظر من از شلیک کردن یه گلوله  توی مغز اون طرف ، جنایت کارانه تره.

(بنگ) یه لحظه ... تموم شد ...

ولی این زجر تا آخر عمرشون ادامه داره...

امیدوارم هرکی یا هرکسانی هستند بگیرنشون واعدامشون کنند و من اصلا با اعدام این جانی ها مخالف نیستم ...

هرچند با اعدامشون ذره ای از تنهایی ، ناراحتی و غم اون زن ها کاسته نمیشه  . . . 

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)