میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

آدم بـــده !

جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۴ ب.ظ

تا به حال به این موضوع دقت کردید که ماها چقدر آدم هایی که گذشته ی خودمان بودند را نصیحت میکنیم؟!

یا حتی اگر نصیحت نکنیم در دلمان سرزنششان میکنیم . 

اگر دارای رژیم غذایی ِ متناسب باشیم و مثلا  10 کیلو کم کرده باشیم ، هر فرد چاقی از دوست و آشنا و غریبه میبینیم ، در دلمان میگوییم "واقعا که ! هیکلش فلانه! بهمانه ! هرچی دم دستش میرسه میخوره!"

 

اگر دانشجو باشیم یا دوره ی دانشگاه را گذرانده باشیم ، در رابطه با کسی که استرس کنکور به شدت رویش اثر گذاشته میگوییم "وااای ! حالا کنکور چیه که به خاطرش ناراحتی ! والا. الان همه میرن دانشگاه! "

 

اگر سر کار رفته باشیم در مقابل کسی که کفش هایش پاره شده از بس دنبال کار گشته و خودبه خود به یک منبع کاغذهای قابل بازیافت تبدیل شده از بس که نیازمندی های روزنامه خریده میگوییم ،

"کار زیاده! آدم باید زرنگ باشه!"

 

اگر برنامه ی خوابی مان منظم شده و صبح ها زود بیدار میشویم ، فوری در مقابل کسی که شب ها تا دیروقت بیدار است و صبح ها از ساعت 10/11 دیر تر بیدار میشود جبهه میگیریم و از فواید سحر خیزی برایش صحبت میکنیم ، هرچند که خودمان تمام روزهای سال گذشته را مثل خرس تا لنگ ظهر خوابیده باشیم !

 

اگر درس میخوانیم کسی که درس خوان نیست آدم بده است (ولو اینکه تا به حال دوترم هم مشروط شده باشیم!)

اگر جدیدا" آشپزی میکنیم کسی که فست فود میخورد آدم بده است! اگر یاد گرفتیم لباسهایمان را اتو بزنیم کسی که گوشه ی مانتو یا سرشانه ی پیراهنش چروک است آدم بده است! اگر یاد گرفته ایم هرروز صبح موهایمان را بشوییم ، کسی که یکی از روزها موهایش کمی چرب است آدم بده است! اگر غرور مسخره مان را کنار گذاشته ایم و با دیگران با مهربانی برخورد میکنیم ، کسی که خودش را میگیرد و فکر میکنم از همه بالاتر است آدم بده است! اگر جدیدا" یک حساب پس انداز باز کرده ایم ، کسی که ولخرجی میکند آدم بده است!اگر یک ماه است که باشگاه ثبت نام کرده ایم؛کسی که تحرک ندارد و تنبلی میکند آدم بده است! اگر به تازگی از رخوت و افسردگی در آمده ایم ، آن کسی که از زندگی مینالد آدم بده است!! و هزاران مورد دیگر...

خلاصه اینکه درست و مرجع خودمان هستیم. خود ِ شخص ِ خودمان! 

اینکه ما چه کار میکنیم همیشه خوب و منطقی به نظر میرسد و این رفتار دیگران است که عجیب و غیرقابل تحمل و ناراحت کننده است! آنهایند که باید خود را اصلاح کنند! چرا؟ چون یک روزی ما خودمان را تغییر داده ایم!

چرا نسبت به خیلی ها که به نوعی گذشته ی ما هستند حس بدی داریم؟ 

این ذهن ِ خود بر تر بین که چشمش را بر تمام خطاهایی که کرده و مسیر هایی که در طول زندگی اش گذرانده میبندد از کجا آمده؟

چرا آنقدر که اطرافیان برای تغییر خومان به ما فرصت داده اند ما آنها را به حال خودشان نگذاریم؟

از کجا معلوم که کدام نوع رفتار درست تر است؟

اصلا این استانداردهایی که ما برای خودمان تعریف کردیم از کجا می آیند؟

  • خانوم ِ میــــم (محدثه)