[عنوان ندارد]
شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۱۳ ب.ظ
گاهی که بوی جنگل در اوقات وجود داردگونه نابی از پلنگ های آرام میشومکه زیر لب ترانه ماه می خواندگاهی به طعم عجیب زیتون که فکر می کنمحرف هایم ناگهان سفید می شوندو کبوتران زیادی در اوقاتم بال می زنندشور که می شوم/شبیه دریایی می شوم که تمام تن اش تبخیر شده است... شهاب نادری...
برگشتم دوستان :)
- ۹۱/۰۳/۲۷