میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

میــــــــــــــــــم

نوشته های خانوم ِ میم

سلام.

این یک وبلاگ شخصیه که ممکنه هر مطلبی با هرموضوعی رو توش ببینید!

برای توضیحات بیشتر متونید به قسمت "درباره ی من" بالای وبلاگ مراجعه کنین.

خوش اومدین :)

بایگانی
آخرین مطالب

باران......

چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۰، ۰۱:۰۰ ب.ظ
باز باران با تمام بی کسی های شبانهمی خورد بر مرد تنهامی چکد بر فرش خانهباز می آید صدای چک چک غمباز ماتممن به پشت شیشه تنهایی افتادهنمی دانم ، نمی فهممکجای قطره های بی کسی زیباستنمی فهمم چرا مردم نمی فهمندکه آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزدکجای ذلتش زیباستنمی فهممکجای اشک یک باباکه سقفی از گِل و آهن به زور چکمه بارانبه روی همسرو پروانه های مرده اش آرام باریدهکجایش بوی عشق و عاشقی داردنمی دانمنمی دانم چرا مردم نمی دانندکه باران عشق تنها نیستصدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاستکجای مرگ ما زیباستنمی فهممیاد آرم روز باران رایاد آرم مادرم در کنج باران مردکودکی ده ساله بودممی دویدم زیر باران ، از برای نانمادرم افتادمادرم در کوچه های پست شهر آرام جان می دادفقط من بودم و باران و گِل های خیابان بودنمی دانمکجــــای این لجـــــن زیباستبشنو از من کودک منپیش چشم مرد فرداکه باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالا دستو آن باران که عشق دارد فقط جاریست برای عاشقان مستو باران من و تو درد و غم داردخدا هم خوب می داندکه این عدل زمینی ، عدل کم دارد[ محمد کامبد ]
  • خانوم ِ میــــم (محدثه)