mede in khareeeeeeej
رفتم توی سوپر مارکت،
تا وقتی نوبت دندون پزشکیم برسه، یه ساعتی وقت داشتم،
گرسنه هم بودم،
از توی یخچال یه شیرکاکائو برداشتم و واستادم روبه روی قفسه ی کیکها که انتخاب کنم.
یه دختری حدود 25 سال (طوری که من به نظرم رسید) اومد توی سوپر مارکت .
موهاش زررررد بود لباشم از اینا که زنبور نیش زده در حد عروسی آبجیش هم آرایش کرده بود
رفت جلوی یخچال نگا کرد بعد به فروشندهه گف : عااااغاااااااااااا اَلو ورااااا ندارییییین کههههههه؟!!!
مرده اومد براش پیدا کرد بهش داد
گف ئهههههههههههه این که ایرانیه. خارجی میخوام :|
یه مدل دیگه پیدا کرد بهش داد
دخدره گفت این خارجیهههه؟؟؟؟؟؟
عاغاهه
دخدره دوباره گف ئهههههه اینم که ایرانیه زده شیراز پشتش! مال همینجام هس
عاغاهه
دخدره : ایرانی چیه که اَلوووووش چی باشهههههه
من عاغاهه
: یه مدل دیگه هم هستش ....
خلاصه پیداش کرد بهش داد ...
دختره : خووووبه!
بعد توی قفسه ها گشت هایپ و یه سری چیز میز دیگه برداشت.
با اون همه افادش ، آدامس شیک دارچینی برداشت
من کیکمو انتخاب کردم ، با شیر کاکائو گذاشتم روی پیشخون ، گفتم لطفا این دوتا رو حساب کنید...
صدای بوق ماشین اومد دختره یهووو وسایلشو ریخت روی پیشخون گفت عااااقا زود باشید حسااب کنید ماشین بد جاااااس...
دوباره بوق و صدای گاز شدید !
دخدره : وای عاقا حساب کنید الان میررررررهههه گاز داد ینی میره
من یه نگا بیرون مغازه کردم یه پسری راننده ی رنو هی بوق میزد و توی مغازه رو نگا میکرد
فروشنده سریع براش حساب کرد ، شد 16 تومن
دختره کیفشو برداشت توشو نگاه کرد...گف عاغا اون هایپه رو نمیخوام ! پولم کمه!!!!!!!
(ینی با اون خارجی خارجی کردنش 16 تومن توی کیفش نبود :| :/ )
بعد عاغاهه براش کم کردو دخدره رفت!
از مغازه که رفت بیرون سر پسره داد زد :
ینی میمیری دو دقه وایسیییییییی...اییییش
من
مغازه دار
- ۹۳/۱۰/۱۸