حتما شما تا حالا کسایی رو دیدین که یه بسته قبض تو دستشون دارن و ازتون میخوان که به موسسه ی خیریه ی نمی دونم چی چی ! کمک کنید !
این آدمها میان در خونه ، توی پیاده روی خیابون ها ، جلوی عابر بانک ها ...
معمولا" هم ظاهر موجهی دارند و خود ِ من به شخصه خیلی برام پیش اومده که مبلغی رو بهشون کمک کنم!
حالا چه اتفاقی افتاده که راجع به این موسسات مینویسم؟
دیروز ظهر یه آقایی زنگ درمونو زد و خواست بریم دم در !
بعد یک سربرگ به من نشون داد و گفت : "شما به فلان موسسه کمک کردید؟"
گفتم "چطور؟ شما ؟
که اون آقا کارت نیروی انتظامی که مربوط به خودش بود رو نشون داد و گفت ظاهرا" این یک موسسه ی کلاهبرداری بوده که قبض های 5000 تومنی و 10000 تومنی داشتند و به اسم موسسه ی خیریه ، کلی پول ماهیانه به جیب میزدند و یک بشکه آب هم روش !!
خلاصه من که یادم نبود اصلا اون قبض رو کی گرفته بودم و قبضی نداشتم ،
ولی شماره ی پلاک منزل ما روی سربرگی که همراه ِ مامور نیروی انتظامی بود نوشته شده بود .
مامور گفت اگه شکایتی دارید بنویسید ، که من گفتم نه شکایتی ندارم!
فقط به عنوان شاهد، برگه ای که داشت امضا کردم!
خلاصه اینکه دوستان حواستون رو جمع کنید و به جایی که کمک میکنید پیگیری کنید !
ظاهرا" این روزها هرکسی برای خودش قبضی چاپ کرده و اسمی روش گذاشته و تحت عنوان موسسه ی خیره از من و شما نفری 2/3 تومن میگیره و قطره قطره جمع گردد وانگهی میره تور اروپا عشق و حال 
یک اتفاق جالب دیگه اینکه امروز ظهر هم یک خانومی با سه تا بچه ی قد و نیم قد اومد در خونه ی مارو زد و مادرشوهر گرامی در باز کرد ،
خانوم هم 4 تا لیوان آب خواستن برای خودشون و بچه هاشون!
مادرشوهر هم براشون شربت درست کرد وقتی خوردن گفت "چیزی توی خونه دارین به ما کمک کنید؟"
مادرشوهر دل رحم بنده هم یک کیسه برنج 10 کیلویی (هندی
) با دو تا مرغ یخ زده توی فریزر داشتیم بسته بندی شده بود براشون بردن،
که خانومه فرمود ما برنج خارجی دوست نداریم
. میخوام آش بپزم! برنج محلی ندارین؟! یه نگاه هم کرد توی پلاستیک مرغ ها و گفت گوشت قرمز نداشتید؟
مادرشوهر هم که دید داره از سادگی و بخششش سو استفاده میشه عصبانی شد گفت نه خانوم ! همین تو یخچال بود براتون آوردم!
یهو زنه نه گذاشت نه برداشت گفت آره از بوی کتلتی که توی خونه تون پیچیده معلومه!!!!
یعنی یک انسان چقدر میتونه وقیح باشه !
مادرشوهر منم فقط دهنش باز مونده بود طفلک!
خلاصه اون خانوم محترم یه نگاه بهش کرد و گفت پول نقدم ندارین!؟
که مادرشوهر گفت نخیر خانوم. همینا هست ، میخوای ببر ، میخوای بذار ما استفاده میکنیم!
که در نهایت اون خانوم با کلی ناز و کرشمه وسایلو برداشت رفت دریغ از یه تشکر خشک و خالی








) بعد دائم پولا رو نگاه میکردم ! با خودم گفتم ممکنه اینا بخوان من 200هزار پول بریزم تو حسابشون بعد 200 هزار پول تقلبی به من بدن!



